درد را از هر طرف بنویسی همان درد است مثل درد من مثل درد تو مثل درد همسایه که دلش گرفته است و چراغ خانه اش را خاموش کرده است . من به روشنی بد نکرده ام که تو افتاب کوچه مرا شکسته ای و قلبم را به رنج الوده ای و زخم خنجر بر پشت من نهاده ای من و تو غباری بیش نیستیم در این ویرانسرا، اینو فرامش نکن ....
توی آسمون دنیا هر کسی ستاره داره ، چرا وقتی نوبت ماست آسمون جایی نداره ...... واسه من تنهایی درده ، درده هیچ کسو نداشتن ، هر گله پژمرده رو تو کویر سینه کاشتن ، دیگه باور کردم این رو که باید تنها بمونم تا دمه لحظه مردن شعر تنهایی بخونم .
به به چه عشقه جالبی