می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه خویش
به خدا می برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه خویش
می برم تا که در آن نقطه دور
شستشویش دهم از رنگ نگاه
شستشویش دهم از لکه عشق
زین همه خواهش بیجا و تباه
سهراب سپهری گفته تا شقایق هست زندگی باید کرد
.
.
.
کجایی سهراب که شقایق ها هم مردند
سلام امروز اتفاقی بهت سر زدم و اتفاقی اسم سهراب رو دیدم
دوستمم همین امروز این اس ام اس رو برام فرستاده بود که:
فهمیدنه عشق را چه مشکل کرده اند.ما را زدرون خویش غافل کردند.انگار کسی به فکر ماهیها نیست.سهراب بیا که آب را گل کردند
واقعا برای من جالب بود
موفق باشیییییییییییییییییییی
هنوز هم شقایق هست کافیه خوب نگاه کنی